بغض هزارها درد مجال سخنم نمی دهد

 

« ...... اینک من همه اینها را که ثمره عمر من و عشق من است و تمام هستی ام و همه اندوخته ام و میراثم را با این وصیت شرعی یک جا به دست شما می سپارم با آنها هر کاری که می خواهی بکن.....

ودیعه ام را به دست کسی می سپارم که از خودم شایسته تر است........

ملت ما مسخ می شود و غدیر ما می خشکد و برج های بلند افتخار در هجوم این غوغا و غارت بی دفاع مانده است.

بغض هزارها درد مجال سخنم نمی دهد و سرپرستی و تربیت همه این عزیزتر از کودکانم را به تو می سپارم و تو را به خدا و ........ خود در انتظار هر چه خدا بخواهد. »

« بخشی از واپسین سخنان دکتر شریعتی به استاد محمد رضا حکیمی »

بارش فرشتگان در شب قدر

هر از چندی شبی پدید می گردد که تاریخ می سازد، که انسان نو می آفریند و شبی که باران فرشتگاه الهی ، باریدن می گیرد شبی که آن روح در کالبد زمان می دمد ،

شبی که از هزار ماه برتر است.

آنچنانکه که بیست و چند سال بعثت پیامبر (محمدص) از بیست و چند قرن تاریخ ما برتر بود. سالهایی که « روح » بر ملتی و نسلی فرود می آید از هزار سال تاریخ برتر است.

چه جهل زشتی در این شب قدر بودن و در زیر باران ماندن و قطره ای از آن بر پوست تن و پیشانی و لب خویش حس نکردن.

و خشک و غبار آلود زیستن و مردن.

« دکتر علی شریعتی »

(خود سازی انقلابی ، ص ۲۵۳ )

بار ِ امانت

سلام

ببخشید که در ۴۵ روز گذشته نتوانستم وبلاگ را به روز کنم که دلیلش هم مشکلات و کارهای شخصی بود.

امید که  بتوانم به صورت منظم تری مطالب را در وبلاگ قرار دهم.

راستی حلول ماه پر خیر و برکت رمضان بر همگان مبارک و میمون باد.

----------------------------------------------------

از « امانت » تعابیر مختلفی شده است.

تصوف می گوید « عشق » است . مولوی می گوید « اراده » است . جمعی از علما « علم » دانسته اند و بعضی « ولایت » ، گروهی هم معتقدند که منظور از امانت مشخص « حضرت علی(ع) » است......

اما چرا قرآن خود این کلمه را مشخص بیان نکرده است ؟

چون این ویژگی زبان معجزه آسای قرآن است که کلمه ای انتخاب می کند که می توان معانی گوناگونی را از ابعاد مختلف آن استخراج کرد که در عین اینکه هیچکدام ( به تنهایی ) درست نیست ، همه درست هم هست.

چرا که امانت همه امکاناتی است که در خداوند است نه در سطح او و همه امکاناتی که در موجودات دیگر نیست و خاص انسان است و دلیل برتری و فضیلت او .

امانت مجموعه همه اینهاست .......... که به انسان سپرده شده اند.

امانت عبارت از آن ماده است که در وجود آدمی وارد شده و می تواند او را به سر حد عالی و مطلق تکامل قابل تصور در جهان برساند.

پس اراده ، اختیار ، آگاهی و شعور ، قدرت خلاقیت ، عشق ، معرفت ، حکمت و همه اینها و بسیاری چیزهای دیگر که ما هنوز نمی شناسیم و در انسان آینده می تواند تحقق و تجلی پیدا کند ، جزو « امانت » است.

« دکتر علی شریعتی »

( تاریخ و شناخت ادیان ، ص ۳۰۷ )

یک سال گذشت

سلام دکتر:

یک سال پیش بسم الله گفتم و آغاز کردم . این بار خدا را شاکرم که در این راه موفق بودم.

یک سال در این دنیای مجازی که کسی ، کسی را نمی شناسد با تو بودم ؛ شاید بهتر است بگویم با تو و دوستدارانت.

چه زود گذشت.......

در این یک سال همه چیز دیدم ، همه چیز شنیدم.......

از تحسین و تشکر تا انتقاد و تهدید ! خوشحالم که تشکرها بیش از تهدیدها بود .از این بیشتر خوشحالم که انتقادات اکثرا از روی دلسوزی بود.

نمی دانم باز نوشت افکار تو برای چه کسانی ضرر داشت که حتی چشم دیدن اینکه دوستدارانت نوشته های تو را می خوانند هم نداشتند .

دکتر خیلی از حرفهایم را قبلا اعتراف کردم اما این حرفها ، ناتمام ماند . فعلا این حرفها را در قلبم نگه می دارم تا اگر عمری باقی بود بعدا بگویم.

اما کسانی امروز مدعی شریعتی شناسی هستند که نه تنها از مطالب تو دفاع و یا انتقاد نمی کنند بلکه دوستداران تو را هم تحقیر می کنند ( در این باره مطلب بسیار است که در اینجا مجال بحث در این باره نیست ).

دکتر جان :

یک سال پیش به امید اینکه حتی اندک نفراتی هم که شده با مطالب تو آشنا شوند و به جمع دوستداران تو بپیوندند ،وبلاگ را راه انداختم ؛ اکنون بسیار خوشحالم که پس از یک سال این همه دوست در کنار من هستند و من را یاری می کنند .

دکتر جان نیستی تا ببینی..........

دوست داشتم بیش از این بگویم ، بیش از این بنویسم اما چه سود که برای من  ِکمترین، همین هم زیاد است.

با امید به اینکه سالهای سال این تداوم از طرف دوستداران تو ادامه پیدا کند.

                                                         رسول تجلی زاده

 

 

زاییده درد و رنج و احساس

سلام

از آنجا که معمولا سعی بر این است که مطالب منتشره با مناسبتها و اتفاقات جامعه همراه باشد ، در همین راستا در کتب دکتر شریعتی مطلبی درباره سهمیه بندی بنزین پیدا نکردم !

اما چون سالگرد شهادت دکتر بهشتی بود لازم دیدم تا نظر شهید بهشتی را نسبت به دکتر شریعتی باز نویسی کنم. 

مرحوم دکتر شریعتی خود را یکی از زاییده های درد و رنج و احساس درد و رنج می دانست.

دکتر شریعتی امتیازاتی مخصوص به خود داشت . دکتر شریعتی نسبت به سن خود ، انسانی بسیار پر مطالعه و کتاب خوان بود :

در زمینه ادب ، فرهنگ و تمدن بشری ، در زمینه مکتب های اجتماعی و جامعه شناسی نو و رابطه آنها با میراث گذشته ، در زمینه تاریخ و در زمینه اسلام ، اما نه در خطی که در حوزه های اسلامی به عنوان خط جهاد دنبال می شود ، بلکه در خط یک انسانِ متولد شده در خانه مطالعات اسلامی ، در خانه استاد شریعتی ، در خانه ای که چشم فرزند به کتابخانه پدر گشوده شد و خود را با انبوهی از کتب قرآن ، تفسیر ، تاریخ ، حدیث و کتابهای دیگر مواجه دید و نزد پدر درس آموخت .

او انسانی است که در درجه اول : از نظر تحصیلات با فرهنگ نو بشری روبرو است ؛ اما یک زمینه ذهنی و وجدانی دارد که به طور دائم او را به سوی خود می کشاند : زمینه اسلامی !

اینست که در هر مطالعه ای در فرهنگ نو به سؤالی در رابطه با فرهنگ اسلام و بینش اسلامی و مکتب اسلام برخورد می کند ؛

این جمله را تکرار می کنم . زیرا در شناخت دکتر بسیار مؤثر است.

« شهید دکتر بهشتی »

وصیتنامه دکتر علی شریعتی

سلام بر تمام دوستان.

۲۹ خرداد سالروز عروج ملکوتی دکتر شریعتی است. ۳۰ سال گذشت و ما امروزه فقط به نوشته های پر معنایش دسترسی داریم و بس.

با چند تن از دوستان در مورد اینکه کدام یک از مطالبش را برای سالگردش بگذارم مشورت کردم.

زندگینامه دکتر ، نظر شخصیتهای دیگر در مورد دکتر ، حسینیه ارشاد و ........

 تنها مطلبی که دیدم شاید حق را ادا کند وصیتنامه دکتر است. تا آنجا که توانستم خلاصه کردم به طوریکه در اصل متن خللی وارد نشود اما باز هم کمی طولانی است اما درخواستم این است که تا آخر متن را بخوانید. شاید ! دکتر شریعتی را بهتر از پیش بشناسید.

-------------------------------------

امروز دوشنبه سیزدهم بهمن ماه پس از یک هفته رنج بیهوده و دیدار چهره های بیهوده تر و شخصیت های مدرج ، گذرنامه را گرفتم و برای چهارشنبه جا رزرو کردم.........

عازم سفرم و به حکم شرع ،در این سفر باید وصیت کنم. وصیت یک معلم که از هیجده سالگی تا امروز ، جز تعلیم کاری نکرده و جز رنج چیزی نیندوخته است ، چه خواهد بود؟ جز اینکه همه قرض هایم را از اشخاص و از بانکها با نهایت سخاوت و بی دریغی « تماما » واگذار می کنم به همسرم که از حقوقم ( اگر پس از فوت قطع نکردند ) و حقوق اش و فروش کتابهایم و نوشته هایم و آنچه دارم و ندارم ، بپردازد.......

من می دانستم که به جای کار در فلسفه و جامعه شناسی و تاریخ اگر آرایش می خواندم یا بانکداری و یا گاوداری ، امروز وصیتنامه ام به جای یک انشای ادبی ، شده بود صورتی مبسوط از سهام و املاک و منازل و و مغازه ها و شرکت ها و دم و دستگاهها که تکلیفش را باید معلوم می کردم و مثل حال « به جای اقلام » الفاظ ردیف نمی کردم......

فرزندم ! تو می توانی  « هر گونه بودن » را که بخواهی باشی ، انتخاب کنی. اما آزادی انتخاب تو در چهارچوب حدود انسان بودن محصور است. با هر انتخاب باید انسان بودن نیز همراه باشد وگر نه دیگر از آزادی و انتخاب سخن گفتن بی معنی است ، که این کلمات ویژه خداست و انسان و دیگر هیچ کس......

تو هر چه می خواهی باش ، اما آدم باش . اگر پیاده هم شده است سفر کن . در ماندن می پوسی . هجرت کلمه بزرگی در تاریخ « شدن » انسان ها و تمدن هاست . اروپا را ببین . اما وقتی ایران را دیده باشی ، وگر نه کور رفته ای ، کر باز گشته ای....

اما تو ، سوسن ساده مهربان احساساتی زیباشناس منظم و دقیق ، و تو ، سارای رند عمیق عصیانگر مستقل ! برای شما هیچ توصیه ای ندارم . در برابر این تند بادی که بر آینده پیش ساخته شما می وزد ، کلمات که تنها امکاناتی است که اکنون در اختار دارم ، چه کاری می توانند کرد؟..........

و اما تو همسرم ، چه سفارشی می توان به تو داشت ؟ تو که با از دست دادن من هیچ کس را در زندگی کردن از دست نداده ای . نبودن من خلایی در میان داشتن های تو پدید نمی آورد ، و با این حال که چنان تصویری از روح من در ذهن خود رسم کرده ای ، وفای محکم و دوستی استوار و خدشه ناپذیرت به این چنین منی ، نشانه روح پر از صداقت و پاکی و انسانیت توست..........

آرزوی دیگرم این بود که یک سهم آب و زمین از کاهه بخرم به نام مادرم وقف کنم و درآمدش صرف هزینه تحصیل شاگردان ممتاز مدرسه این ده شود که در سبزوار تحصیلات شان را تا سیکل  یا دیپلم  ادامه دهند.....

و خدا را سپاس می گزارم که عمر را  به خواندن و نوشتن و گفتن گذراندم که بهترین « شغل » را در زندگی ، مبارزه برای آزادی مردم و نجات ملتم می دانستم  و اگر این دست نداد بهترین شغل یک آدم خوب ، معلمی است و نویسندگی  و من از هیجده سالگی کارم این هر دو...........

و آخرین وصیتم به نسل جوانی که وابسته آنم ، و از آن میان به خصوص روشنفکران و از این میان بالاخص شاگردانم که هیچ وقت جوانان روشنفکر همچون امروز نمی توانسته اند به سادگی ، مقامات حساس و موفقیت های سنگین به دست آورند ، اما آنچه که در این معامله از دست می دهند ، بسیار گرانبها تر از آن چیزی است که بدست می آورند. و دیگر این سخن لاادری فرنگی که در ماندن من سخت سهیم بوده است که « شرافت مرد همچون بکارت یک زن است . اگر یک بار لکه دار شد دیگر هیچ چیز جبرانش را نمی تواند . »

« علی شریعتی »

۱۳۴۸/۱۱/۱۳

شرحی از زندگی نامه شریعتی

 

در دوم آذر ماه ۱۳۱۲ در دهکده مزینان از توابع سبزوار در کنار کویر معلم شهید دکتر علی شریعتی بدنیا آمد . دوران دبستان و دبیرستان را در ابن یمین مشهد گذراند و از سال نهم وارد دانشسرای مقدماتی شد و پس از دو سال در اطراف مشهد به آموزگاری پرداخت و ضمن تدریس موفق باخذ دیپلم و لیسانس گردید در دبیرستان با جنبش نوین اسلامی از طریق « کانون نشر حقایق اسلامی » آشنا شد .

 شریعتی به صف « نهضت مقاومت ملی ایران » پیوست و سرانجام نیز همراه بسیاری دیگر در سال ۱۳۳۶ در مشهد دستگیر و به تهران اعزام شد پس از ترک زندان تحصیل را ادامه داد و بالاخره در سال ۱۳۳۸ عازم فرانسه گردید . دکتر نخستین شماره ماهنامه ایران آزاد در ۱۵ نوامبر ۱۹۶۲ منتشر ساخت ، شریعتی از بنیانگذاران  « نهضت آزادی ایران » در خارج از کشور بود . در فرانسه با نویسندگان بزرگی آشنا شد و فلسفه غربی و علم جامعه شناختی آموخت . پس از پایان تحصیلات و کسب دکترا در جامعه شناسی و تاریخ اسلام از سوربن بسوی وطن حرکت کرد ، و در سال ۱۳۴۵ به استادی تاریخ دانشگاه فردوسی پذیرفته شد . دکتر شریعتی روز یکشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۵۶ بطور نا معلومی در لندن زندگی را وداع گفت . دکتر دارای آثار زیادی بیش از ۲۰۰ جلد میباشد که در تیراژهای زیاد تاکنون به چاپ رسیده است .