ای شمع زیبا !

از گفته های شهید دکتر مصطفی چمران در هنگام تشییع پیکر دکتر شریعتی:

ای علی تو جامعه ایران را به لرزه درآوردی،تو تشیع حقیقی را به مردم معرفی نمودی ، تو لذت شهادت را به شیعیان حسین(ع) چشاندی، تو مجسمه جمود و تعصب و سکوت را شکستی،تو خداوندان زر و زور و تزویر را رسوا کردی.

تو ای شمع زیبای من چه خوب سوختی و چه زیبا نور تاباندی و چه باشکوه هستی خود را در قربانگاه عشق فدای حق کردی.

                                     «دکتر مصطفی چمران» 

نیایش(شیعه)

خدایا:

کافر کیست؟ مسلمان کیست؟ شیعه کیست؟ سنی کیست؟

مرزهای درست هرکدام ، کدام است؟

من آرزو می کنم که روزی سطح شعور و شناخت مذهبی ، در این تنها کشور شیعه جهان ، به جایی برسد که سخنگوی رسمی مذهب ما‌ «فاطمه» را آنچنان که سلیمان کتانی - طبیب مسیحی - شناسانده است، و «علی» را آنچنان که دکتر جورج جرداق - طبیب مسیحی - توصیف میکند و «اهل بیت» را آنچنان که ماسینیون کاتولیک تحقیق کرده است و «ابوذر غفاری» را آنچنان که جودة السحار نوشته است و حتی «قرآن» را آنچنان که بلاشر - کشیش رسمی کلیسا - ترجمه نموده است و «پیغمبر» را آنچنان که ردنسن - محقق یهودی - میبیند، بفهمد و ملت شیعه و محبان اهل بیت و متولیان رسمی ولایت و مدعیان مذهب حقه جعفری روزی بتوانند به ترجمه آثار این کفار رسمی!! توفیق یابند.

خدایا این مردم شیعه اند ، شیعه علی ، تنها پیروان اهل بیت ، تنها ملتی که حق را تشخیص داده اند و چهره پرشکوه علی را و عظمت های خاندان علی را یافته اند؟؟

و دکتر بنت الشاطی ، استاد دانشگاه و نویسنده توانایی ، که قلمش و عمرش همه در خدمت زنان اهل بیت ، که میگفت:(من در این خانه زندگی میکنم )، سنی است؟

و بلاشر که روحانی رسمی مسیحیت بود و چهل سال در تحقیق و ترجمه قرآن رنج برد و بر روی آیات کور شد کافر است؟

و ماسینیون که دریایی از دانش بود و ۲۷ سال تمام در زندگی سلمان، نخستین بنیانگذار تاریخ شیعه در ایران، غرق شد و هرگاه از فاطمه ، از عرفان اسلامی و از سلمان سخن میگفت ، سراپا مشتعل میشد کافر است؟

خدایا:

به من بگو ، تو خود چگونه میبینی؟ چگونه قضاوت میکنی؟

آیا عشق ورزیدن به اسمها تشیع است؟ یا شناختن مسمّی ها؟

                                                            «دکتر علی شریعتی»

سال شمار دکتر شریعتی

بنابر درخواست یکی از دوستان سال شمار دکتر شریعتی را در وبلاگ قرار دادم ؛

تا این دوست و شما دوستان عزیز با زندگی دکتر شریعتی بیشتر آشنا بشوید


سال شمار شهید دکتر علی شریعتی

۱۳۱۲ .............................. تولد در روستای کاهک از توابع مزینان

۱۳۱۹(۷سالگی)................ ورود به دبستان ابن یمین در مشهد

۱۳۲۵(۱۳سالگی).............. ورود به دبیرستان فردوسی مشهد

۱۳۲۷(۱۵سالگی).............. عضویت در کانون نشر حقایق اسلامی

۱۳۲۹(۱۷سالگی).............. ورود به دانشسرای مقدماتی مشهد

۱۳۳۱(۱۹سالگی)............. اتمام دوره دانشسرا ؛ استخدام در آموزش و پرورش مشهد ؛

بنیان گذاری انجمن اسلامی دانش آموزان

۱۳۳۲(۲۰سالگی)............. عضویت در نهضت مقاومت مشهد

۱۳۳۳(۲۱سالگی)............. گرفتن دیپلم کامل ادبی

۱۳۳۴(۲۲سالگی)............ انتشار کتابهای ابوذر غفاری و تاریخ تکامل فلسفه ؛

ورود به دانشکده ادبیات مشهد

۱۳۳۶(۲۴سالگی)............ دستگیری به همراه ۱۶ نفر از اعضای نهضت مقاومت در مشهد

۱۳۳۷(۲۵سالگی)............ فارغ التحصیلی از دانشکده ادبیات با احراز رتبه اول؛ازدواج

۱۳۳۸(۲۶سالگی)............ اعزام به فرانسه با بورس دولتی به دلیل رتبه اول؛تولد اولین فرزند

۱۳۳۹(۲۷سالگی)........... بردن همسر و فرزند به فرانسه

۱۳۴۱(۲۹سالگی)........... رحلت مادر و تولد دومین فرزند

۱۳۴۲(۳۰سالگی)........... اتمام تحصیلات و اخذ مدرک در رشته تاریخ؛تولد سومین فرزند

۱۳۴۳(۳۱سالگی).......... بازگشت به ایران؛دستگیری در مرز؛انتقال به زندان قزل قلعه تهران

۱۳۴۴(۳۲سالگی).......... انتقال به تهران به عنوان کارشناس و بررسی کتب درسی

۱۳۴۵(۳۳سالگی).......... استادیاری رشته تاریخ در دانشکده مشهد

۱۳۴۷(۳۵سالگی).......... آغاز سخنرانی های او در حسینیه ارشاد به دعوت استاد مطهری؛

انتشار کتابهای کویر،توتم پرستی و هبوط در کویر

۱۳۴۸(۳۶سالگی).......... سفر به خانه خدا

۱۳۵۰(۳۸سالگی).......... سفر به آفریقا؛تولد چهارمین فرزند

۱۳۵۱(۳۹سالگی).......... بسته شدن حسینیه ارشاد و ممنوعیت سخنرانیهای او

۱۳۵۲(۴۰سالگی).......... معرفی خود به ساواک و ۱۸ ماه زندان انفرادی

۱۳۵۴(۴۲سالگی).......... آزادی از زندان،خانه نشینی و آغاز زندگی سخت در تهران و مشهد

۱۳۵۶(۴۴سالگی).......... هجرت به اروپا و رحلت   

تغییرات

دوستان عزیز:

همانگونه که شاهد هستید در وبلاگ جهت بهبود کیفیت و تناسب بیشتر با موضوع دست به تغییراتی زدیم

و برای نزدیک تر شدن صداهایمان به یکدیگر نام آن را از      نوشته های دکتر شریعتی   به    حرفهای نا تمام تغییر دادیم.

امیدواریم مورد پسند شما قرار گیرد.

همینجا لازم است از زحمات موسا که طراحی قالب را به عهده گرفت تشکر کنیم

دوست داریم نظرات شما را در مورد قالب وبلاگ و نام وبلاگ بدانیم:

پس ما را از نظرهای خود بی نصیب نگذارید.

 

نیایش

 

خدایا:

 تو را همچون فرزند بزرگ حسین بن علی ، سپاس میگزارم

 که دشمنان مرا از میان احمق ها برگزینی ، که چند دشمن ابله ،

 نعمتی است که خداوند تنها به بندگان خاصش عطا می کند

خدایا:

به من زیستنی عطا کن که در لحظه مرگ ، بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است ،

 حسرت نخورم ، و مردنی عطا کن که ، بر بیهودگیش ،

 سوگوار نباشم .بگذار که آن را من ، خود ، انتخاب کنم ،

 اما آن چنان که تو دوست داری.

زن در نظام مصرفی،جنسیت به جای عشق

در جامعه ای که اصالت از آن « تولید ومصرف » و « مصرف و تولید » اقتصادی است و عقل نیز جز اقتصاد چیزی نمی فهمد ، زن نه به عنوان موجودی خیال انگیز ، مخاطب احساسات پاک ، معشوق عشقهای بسیار بزرگ ، پیوند تقدس ، مادر ، همدم ، کانون الهام ، آینه صادقی در برابر خویشتن راستین مرد ؛ بلکه به عنوان کالایی اقتصادی است که به میزان جاذبه جنسی اش ، خرید و فروش می شود.

سرمایه داری زن را چنان ساخت که به دو کار آید:

یکی اینکه جامعه هنگام فراغت به سرنوشت اجتماعی و به استثمار شدنش نیندیشد و نپرسد "چرا کار میکنم؟" ، "چرا زندگی میکنیم؟" ، "از طرف که و برای چه کسی اینهمه رنج میبریم؟"

زن ، به عنوان ابزار سرگرمی و به عنوان تنها موجودی که جنسیت و سکسوالیته دارد ، به کار گرفته شد ، تا نگذارد کارگر و کارمند و روشنفکر در لحظات فراغت ، به اندیشه های ضد طبقاتی و سرمایه داری بپردازند ، و به کار گرفته شد تاکه تمامی خلاء و حفره های زندگی اجتماعی را پر کند. و هنر به شدت دست به کار شد تا بر اساس سفارش سرمایه داری ، سرمایه هنر را -که همیشه زیبایی و روح و احساس و عشق بود- به «سکس» تبدیل کند . این است که میبینیم یکباره نقاشی ، شعر ، سینما ، تئاتر ، داستان ، نمایشنامه.....بر محور «سکسوالیته» به گردش در می آیند.

دیگر اینکه ، سرمایه داری برای تشویق انسانها به مصرف بیشتر و برای اینکه خلق را به خود بیشتر نیازمند کند و مقدار مصرف و تولید را بالا ببرد ، زن را فقط به عنوان موجودی که سکسوالیته دارد -و جز این هیچ ، یعنی موجودی یک بعدی- به کار گرفت. در آگهی ها و تبلیغاتش نشاند ، تا ارزشها و حساسیتهای تازه ای بیافریند و نظرها را به مصارف تازه جلب کند و احساسات مصنوعی که لازم دارد در مردم بوجود آورد.

سکسوالیته به جای عشق نشست و زن این «اسیر محبوب» قرون وسطی ، به صورت یک «اسیر آزاد» قرون جدید درآمد.
               
                                                       «دکتر علی شریعتی»

زن(چگونه باید بود؟)

در جامعه ما، زن به سرعت عوض می شود ؛ جبر زمان و دست دستگاه -هر دو- او را از "آنچه هست" دور می سازند و همه خصوصیات و ارزشهای قدیمش را از او میگیرند تا از او موجودی بسازند که "میخواهند"؛ و "می سازند" و می بینیم که "ساخته اند"!!


این است که حادترین سوالی که برای "زن آگاه" در این عصر مطرح است، این است که:"چگونه باید بود؟"


زیرا، می داند که بدان گونه که "هست"، نمی ماند و نمیتواند بماند و نمی گذارندش که بماند؛و از سویی ،ماسک نویی را که می خواهند بر چهره قدیمش بزنند،نمی خواهد بپذیرد، می خواهد خود تصمیم بگیرد،"خویشتن جدیدش" را خودآگاهانه و مستقل و اصیل ،آرایش کند، ترسیم نماید؛اما نمیداند "چگونه؟"؛


نمیداند این چهره انسانیش -که نه آن "قیافه موروثی" است، و نه این"ماسک بزک کرده تحمیلی و تقلیدی"- چه طرحی دارد؟ شبیه کدام چهره است؟


مردم ما همواره از فاطمه دم میزنند ،هر سال دهه ها برایش میگیرند، صدها هزار دوره و مجلس و منبر روضه و جشن و عزا به خاطرش برپا میکنند ...... و با این همه چهره روشن او شناخته نیست و تنها چیزی که مردم ما از این شخصیت مقدس و بزرگ میدانند، این چند قلم تکرار مکررات نسل اندر نسل و قرن اندر قرن است که شب و روز ، و در تمامی سال و سراسر عمر ، بازگو میشود.
و اما درباره آنچه که باید از فاطمه آموخت، هیچ، و در نقشی که شخصیت  او در زندگی و سرنوشت پیروانش دارد ، تنها و تنها ، شفاعت و آن هم در قیامت است


این است تمام اطلاعاتی که درباره این شخصیت بزرگ، در اذهان مردم ، وجود دارد. مردمی که به عظمت او و جلالت قدر او، با جان و دل، معترفند.


                                             « دکتر علی شریعتی»