تغییرات

دوستان عزیز:

همانگونه که شاهد هستید در وبلاگ جهت بهبود کیفیت و تناسب بیشتر با موضوع دست به تغییراتی زدیم

و برای نزدیک تر شدن صداهایمان به یکدیگر نام آن را از      نوشته های دکتر شریعتی   به    حرفهای نا تمام تغییر دادیم.

امیدواریم مورد پسند شما قرار گیرد.

همینجا لازم است از زحمات موسا که طراحی قالب را به عهده گرفت تشکر کنیم

دوست داریم نظرات شما را در مورد قالب وبلاگ و نام وبلاگ بدانیم:

پس ما را از نظرهای خود بی نصیب نگذارید.

 

نظرات 29 + ارسال نظر
llazan!n شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 17:50 http://nt19.blogfa.com

salam
;) in ghalebam bahale
kho0b kari kardi
ghashang shode...movafagh bashi
bye

ابوالقاسم(سودای دل) یکشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 07:21 http://www.sodaye-del.mihanblog.com

سلام دوست عزیز
خوشحال شدم از اینکه به وبلاگ من سر زدین
وبلاگتون جالبتر شده
مخصوصا اسم وبلاگ مه با موضوع وبلاگتون واقعا هوخونی داره حرفهای ناتمام بهترین موضوع هستش واسه سخن های دکتر شریعتی امیدوارم که نو کارتون موفق باشید
با ارزوی پیروزی و موفقیت بیشتر واسه شما دوست عزیز
بای

atefe یکشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 09:23 http://hallelujahh.persianblog.com

زندگی کوچکتر از آن بود که مرا برنجاند و زشت تر از آنکه دلم بر آن بلرزد. هستی تهی تر از آنکه بدست آوردنی مرا زبون سازد و من تهیدست تر از آنکه از دست دادنی مرا بترساند. دکتر شریعتی

نیاز یکشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 17:48 http://www.noshkhar.blogfa.com

سلام
اسم خو بی انتخاب کردی واسه وبلاگت.

احسان یکشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 19:58 http://www.dark-world.blogfa.com/

سلام دوست عزیز...
خیلی زیبا شد...
و خیلی بهتر هم بالا میاد...
پست نیایش هم خیلی زیبا بود...
موفق و سر بلند باشید.
یا حق

خاطره دوشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 00:53 http://khaterehkh.blogsky.com

سلام
عالیه
امیدوارم پایدار باشید

شبنم صبح دوشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 01:32 http://khastedel.blogfa.com

سلام اول از همه قالب وبلاگ زیباست.
مطالب قشنگی هم داره
من نوشته‌ّای دکتر شریعتی را دوست دارم و خوشحالم که با وبلاگ شما آشنا شدم.
نظرتون در باره تبادل لینک چیه؟موافقید؟

نرگس دوشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 10:48 http://nargesbandari.blogfa.com

خدایا چگونه زیستن را به من بیاموز
چگونه مردن را خود خواهم آموخت
..................... علی شریعتی
موفق باشی

نرگس دوشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 19:07 http://nargesbandari.blogfa.com

حرفهای ناتمام لینک شد
تا گفته شه حرفهای ناگفتنی

فریبا دوشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 23:44

بسیار زیبا وخوب شده وبلاک به زیبای حرفهای تاتمام تمام دل ها...

موسا سه‌شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 09:01 http://zehneziba.blogsky.com/

سلام
چون خودم قالبو طراحی کردم اگه نگم زیبا شده دروغگوترین مرد جهانم ! ... فکر می کنم دیگه همه چیز آماده باشه که در آسمان حرفهای ناتمام ستاره ها را برقصانی !
لینکت هم با افتخار اضافه شد /
تا سلام...

محمد یاسر سه‌شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 19:02 http://myhedayati.blogfa.com/

/سلام
/خسته نباشید
/از این که اینقدر شیفته به دکتر می پردازید خوشحالم
/قطعا باز خوانی یا نه همان وا خوانی حرف های دکتر نیاز ی به مراتب مهمتر از خیلی از حرف های دیگر است
/گاه گاهی که از دکتر {معمولا به مناسبت سالگرد ایشان} در مطبوعات مختلف یا رادیو مینویسم مورد لطف دوستداران دکتر هستم
/انشاالله به وقتش راجع به آن براتان کامنت می گذارم

م.در حال بهبودی چهارشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 01:22 http://man--to--ma.blogfa.com

سلام
خوبی دوست عزیز؟
به نظر من عالی هست
موفق باشی
خدانگهدار

امیر شنبه 8 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 10:56

سلام :
بسیار عالیست.
بهتر هم میشه.
دست همتون را می بوسیم .

امیر شنبه 8 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 10:59

یک مورد دیگه:
لطفا عکسهای رنگی و با کیفیت از دکتر بیشتر استفاده شود

در جستجوی جامعه سه‌شنبه 18 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 00:25

اقا حقیر بسیار از تغییر نام سایت مشعوف شدم .میشه اسم نویسنده ی اون متن رو به بنده بدید؟
تابلو شد کیم ؟ جلوی شما عیب نداره از خودی

اتوسا جمعه 31 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 08:22 http://mehrabanmani.blog.sky

سلام زیباست.من در عوض کردن قالب مشکل دارم.همینطور اضافه کردن افراد جدید در کمک کردن به من .می توانید کمکم کنید.با تشکر

عاطفه دوشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 21:29 http://www.halleujahh.persianblog.com

سلام
خسته نباشین
سالروز شهادت دکتر رو تسلیت میگم..
امیدوارم شاگردان خوبی باشیم

مجید شنبه 6 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:40

از اینکه چنین سایتی رو در ارائه نظرات دکتر ایجاد کرده اید ممنونم. فقط یک کاستی به چشم من اومد، و اونم اینکه مراجع نقل قولها و جملاتی که آورده اید ارائه نکرده اید. به نظر می رسه چون خودتون نوشته ها رو انتخاب می‌کنید امکان این رو داشته باشید که در پایین هر post، مرجع سخن رو هم بیاورید.

به هر حال متشکرم و آرزوی موفقیت برای شما می‌کنم.

خسرو یوسفی دوشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 18:59

بنام هستی آفرین
زنده یاد شریعتی در وصیت نامه اش خطاب به پسرش نوشته : پیاده هم شده سفر کن در ماندن می پوسی.من این وصیت نامه را آخرین بار زمانی خواندم که 19 سال اززمانی که کارنامه پنجم ابتدایی را گرفته بودم می گذشت , در شهرستانی که زندگی می کردیم رتبه اول را بدست آورده و آرزو کرده بودم که دوچرخه ای داشته باشم.19سال پر افت و خیز،19سال تلاش برای زنده ماندن،خواندم در ماندن می پوسی.دوچرخه ای خریدم،عرم خود را جزم کرده و به مقصد شیراز به راه افتادم،رفتم،برگشتم.
در حین گذر از فراز و نشیب جاده صدها بار سرگذشتم را مرور کرده و دیدم چه گذشته پر فراز و نشیبی داشتم
شبهای هجر را گذراندیم و زنده ایم ما را به سخت جانی خود این گمان نبود
که این سخت جانی،سخت رویی به بار آورد.به تعبیر مولوی سخت رویی دشمن بیم و شرم است ومن بی باکانه پرده شرم و حیا را دریدم وهمچنین دیدم تا زمانیکه درس می خواندم همیشه اولین بودم و هرجا کار می کردم همیشه تلاش می کردم جزو بهترینها باشم.بنائی،کفاشی،خیاطی،خطاطی و نقاشی،معلمی و ...که همه تلاش برای زنده ماندن بود،یعنی پوسیدن و باز دیدم هستند کسانیکه هم سرنوشت منند و حتی بدتر ازآن کودکان و نوجوانان فقیری که در خانواده ا ی محروم از همه امکانات مادی و گاه حتی معنوی زاده شده و بی آنکه پرورش یابند بزرگ می شوند و چون همیشه در تلاش برای زنده ماندنند،آمال و آرزوهاشان مسخ گردیده و بزرگترین و بلند ترین ایده آلهای روحیشان پست ترین و حقیر ترین امیال مادی و اقتصادی شده و...
تابلو های نقاشی ام را که تمام اندوخته و دارائی ام بود فروختم،انجمن کوهنوردان مساعد هم مساعدت کردند،تا فریاد کسانی باشم که نه تنها هرگز فریادی به سودشان نبوده بلکه همواره بر سرشان فریاد زدند،ببر،و من بریدم،تمام بند هایی که روح و اندیشه ام را به زمین بسته بود.
روزهای گرم رنج آمیز و شبهای سرد خوف انگیزرا پشت سر گذاشته و می رفتم تا به جمهوری آذربایجان رسیدم،در دومین روز ورودم به شهر باکو با چهار روزنامه آذری زبان از ایران و فرهنگش گفتم و درسومین روز با پنج تن از فعالان فرهنگی سرآمد جامعه ملاقات کردم".استاد فکرت گوجا" نویسنده برجسته آذری پس از آنکه آرمانم را فهمید گفت :"حالا که
می روی در مسیر راه همانگونه که از چمنزارها و گلزارهاوهمچنین لجنزارها گذر خواهی کرد،به افرادی بر خواهی خورد که عده ای صفای گلزارهاراداشته باشند و گروهی دیگر جفای لجنزارها را"،وآرزو کرد پس از پایان سفر تاثیر اولی بیشتر از دومی باشد در روحیه و زندگی ام.
پس ازادای احترام برمزار نظامی گنجوی از آذربایجان خارج شدم.
در کشور گرجستان با "جومبرلژاوا"که نامش در کتاب گینس به ثبت رسیده و سازمان ملل عنوان شهروند جهانی را به او اعطا کرده آشنا شدم،در اولین میهمانی که به سبب این آشنایی ترتیب داده شد یاد سخن شریعتی افتادم که باز به پسرش گفته بود:"در خارج از کشور در محله هایی خانه بگیر که به خارجی ها خانه نمی دهند"؛چه لذت بخش است مهمان خانه هایی شدن که خارجی ها را مهمان نمی کنند.شادکام از میهمان نوازی مردم گرجستان راهی ترکیه شدم،چند روزی در قونیه برسر آرامگاه مولوی بیتوته کردم.شنیده بودم آنهایی که جسمشان می میردواسمشان زنده می ماند ،پرسشگران را بی پاسخ وا
نمی نهند،در دیوان کبیر خواندم:
درخت اگر متحرک بدی به پا و به پر نـه رنـج اره کشیدی نـه زخـمـهای تبـر
ور آفتاب نـرفـتـی بـه پـروپـا همه شب جهـان چگونـه منـور شـدی به گاه سحر
ور آب تـلخ نـرفـتی زبحـر سـوی افـق جهان چگونه گلستان شدی به سیل و مطر...
فهمیدم که باید رفت،از تلخی به شیرینی .ورفتم؛ به سمت سوریه.از باب انطاکیه که پیشتر در مثنوی نامش را خوانده بودم وارد شهر قدیمی حلب شدم،در کوچه پس کوچه های شهر مولوی را می دیدم که می گفت:"سجاده نشین باوقاری بودم "و همنشین دولتمردان و صاحب منصبان،که"دولت عشق آمد"وهمه را وا نهادم و"دولت پاینده شدم"
چندروزی ماندم،همه آنچه که در مثنوی و دیوان کبیر خوانده بودم را از زبان آن بزرگ مرد شنیدم،سفارش کرد باهرکه همکلامم شد بگویم:"ارزش هرکس به میزان زیبایی و بزرگی معشوق اوست "و"هرکسی را که نباشد عشق یار "افسار و پالانی اورا زیبنده وارزنده تر است.
حلب را به مقصد شام(دمشق)ترک کردم،در میانه راه تلاش می کردم اتفاقات سال 61 هجری را در ذهن مجسم کنم"هزار جان گرامی بسوخت زین حیرت" که ناپاکی بر اریکه قدرت نشست و با پاکان چنان کرد که حتی تصورش هم سخت و جانگزاست،هم پیمان شدن با گرگ علیه چوپان،کشته شدن شعور وآگاهی بدست جهل و....
به شام رسیدم،فریادهای زینب را که به شام سیاهش خوانده بودند هنوز می توان شنید "سپاس خداوند را که این همه کرامت به خاندان ما عطا کرد،افتخار نبوت و ..."
بر مزار شریعتی که در زینبیه دمشق آرمیده به این جمله رسیدم که"بازگشت به خویشتن کنیم"وبازگشتم.
به سبب آشنایی و ایجاد دوستی با چند اروپایی که در دمشق اتفاق افتاد چند بار از کشور خارج شده و برگشتم،راهی آفریقا شدم.خشنود از اینکه دلی را خشنود کنم به کشور بازگشتم . اما در کمال تعجب با بی مهری های غرض ورزانه مواجه شدم .
دستاوردهای سفر را به سازمان ها و نهادهای مختلف از جمله : مجمع جهانی اهل بیت (ع) ، سازمان تربیت بدنی , فدراسیون دوچرخه سواری , سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و . . . ارائه دادم . که اغلب بی تفاوت از کنارش گذشتند و تنها رییس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری با حسن ظن با موضوع مواجه شد که کارشناس محترم معاونت گردشگری طی گزارشی مرقوم فرمودند : … سوابق ارسالی شامل CD و تصاویر گویای این است که نامبردگان در طول سفر ملاقات و مذاکراتی با مسئولان صلیب سرخ کشورهای غنا،ساحل عاج،کامرون،لاگوس،بنین،کنگو،توگو،مصاحبه با رادیو وتلویزیون برخی کشورها از جمله رادیو صدای آفریقا ،بی بی سی ،رادیو امریکا تلویزیون ماهواره ای MBIو رادیو صدای نیجریه و نیز سخنرانی هایی در مراکز علمی و فرهنگی همچون دانشگاه هنر کنگوو دانشگاه اسلامی کنگو،کلیسای دانشگاه پروتستان کینشاساو مرکز علمی کامرون با هدف معرفی فرهنگ ایرانی و توجه به وضعیت کودکان محروم دنیا صورت پذیرفته است . با عنایت به مراتب فوق ، علیرغم اهداف والایی که مشارالیهم در انجام این سفر در نظر گرفته بودند ، نتایج و دستاوردهای حاصل از این فعالیت فرهنگی به وضوح بیانگر تحقق اهداف مورد نظر نمی باشد لذا …
در مواجهه با گزارش فوق سوالاتی برایم مطرح شد که پاسخی برای آنها نیافتم که:
1_چرا نیمی از دستاوردهای این حرکت در متن گزارش قید نشده ؟ ! از جمله دیدار با وزیر خانواده و زنان ساحل عاج و برگزاری کنفرانس خبری در محل وزارتخانه ، ملاقات با معاون وزیر زنان و کودکان غناو ملاقات با ...
2- آیادرشرایطی که حلقه تحریم ها هر روز تنگ تر و تنگ تر می شود، مصاحبه با رادیو و تلویزیون برخی کشورها
بیانگر تحقق اهداف مورد نظر نمی باشد ؟ !
3 - اهداف مورد نظر که در گزارش ذکر شده ، کدامند که سخن گفتن یک ایرانی از میراث فرهنگی اش در یک جمع علمی با حضور دست کم 500 نفر در راستای آن اهداف نمی باشد ؟ !
لازم به ذکر است که" لاگوس " یکی از شهرهای کشور نیجریه است و نه یک کشور ( رک به متن گزارش فوق ) .
و ازآنجایی که بر این باورم " که مرد راه نیندیشد از نشیب و فراز " " به همین کار کمر بسته و برخاسته ام" چه "به کردگار رها کرده به مصالح خویش".
فقط به دوستان کارشناس یادآوری میکنم سازنده فیلم300 و... را همین عقوبت بس است که ما را دست در دست هم ببیند.

خسرو یوسفی
Email: azarbeyg@yahoo.com


شماره تماس ۰۹۳۲۹۲۱۳۵۱۱

روجا دوشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 14:13

وبلاگتون خیلی جالبه.اسمش هم قشنگتر شده.حرفهای ما هنوز ناتمام .تا نگاه میکنی وقتن رفتن است.... حرفهای ناتمام ...جالب

[ بدون نام ] شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 15:04

اگرشریعتی زنده میماند خیلی ها مجال خودنمایی و شهامت حرف زدنهای بیهوده راپیدا نمی کردند با تشکرخواهشمندم نسبت به ارسال آثار وکتابهای دکتر بروی سایت اقدام نمایید

محسن دوشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 13:05

وبلا گ بسیار خوبی است چون در مورد انسانی صحبت می کند که خود مظهر خوب بون ُ- خوب یاد دادن - خوب دیدن- خوب حرف زدن-خوب شندین وخوب فکر کردن بود-.
فکر می کنم اگر از عکس در صفحه اول استفاده شود خیلی بهتر است.
در مورد زندگی دکتر و خانواده او و اینکه خانواده ایشان چه تعداد و مشغول به چه کار هستند.
در مورد مرگ دکترُ بیشتر بنویسید تا کسانی که نمیدانند یا نمیخواهند بدانند که چراایشان را به شهادت رساندند و چرا نگذاشتند ایشان زنده بمانند بدانند.
به امید روزی که تفکر شریعتی در جامعه ما حکم فرما باشد.

شعیب صفری جمعه 5 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 01:08 http://www.fasle-gelaye.persianblig.ir

فصل گلایه شما را دعوت میکند به میهمانی یک اندیشه که خود را وام دار مردی که که در وطن خود غریب افتاده! ( : دکتر شریعتی )

شعیب صفری سه‌شنبه 9 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 02:52 http://www.catibeh.persianblog.ir

بازم سلام
نقشی دیگر بر کتیبه زدیم

شعیب صفری یکشنبه 14 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 02:27 http://www.fasle-gelaye.persianblig.ir

سلام. من به روزم .
خوشحال میشم تشریف بیارین
یا علی.[گل]

این بار فصل گلایه...

پروین فرجادی شنبه 14 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 10:07

با عرض سلام و تشکر از اینهمه زحمت و درضمن رحمت، جداً دستتون درد نکنه خیلی ویلاگ خوب و جالبی شده، اجر شما با خدا و امیدوارم انشاء الله روز بروز در رساندن صدای حقیقت بگوش مردم موفق تر باشید... در حفاظت خدا و خیر پیش

مهسان شنبه 13 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 00:19 http://shahreashoob.blogfa.com

سلام. معرکه بود. دمت گرم.فقط یه خواهش:هر چیزی که از دکتر می نویسی اسم کتابشم ذکر کن.
به امید بر آمدن آفتاب حقیقت.

مونا جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 17:01 http://balhayebaste.persianblog.ir/

واقعا کارتون رو تحسین میکنم
(یکی از عاشقای شریعتی)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد