سلام
سال ۸۵ این شعر را در وبلاگ قرار داده بودم اما خودم خیلی دلم برای این شعر تنگ شده بود . امیدوارم شما هم لذت ببرید
-----------------------------------
نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد
نمیخواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت
ولی بسیار مشتاقم
که از خاک گلویم سوتکی سازد،
گلویم سوتکی باشد،بدست کودکی گستاخ و بازیگوش
و او یکریز و پی در پی
دم گرم و چموش خویش را بر گلویم سخت بفشارد
و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد،
بدین سان بشکند در من،
سکوت مرگبارم را.........
«دکتر علی شریعتی»
سلام این شهر سروده فروغ فرخزاد است
اره این شعر اینقد قشنگه که به جای اینکه بعد از سه سال دلت براش تنگ بشه باید روزی سه بار دلت بخواد که اون رو زمزمه کنیو ارامش پیدا کنی
تو رود بودی نشات گرفته از دریا
هر که تو را در نیافت خود را در کویر یافت
و کویر آنجا که ابی نیست آبادی نیست...
chand roozi bood be shear fekr mikardam .ye ghesmatesh yadam rafte bood. chetasadofi ...ke inja peidash kardam.
eyval
با سلام
از اینکه دکتر شریعتی رو برای ابراز روشنفکری خودتون انتخاب کردید بهتون تبریک میگم
درود بر شریعتی ودرود بر شما
هر آنچه از دل برآید بر دل نشیند...
فوق العادستتتتتتتتتتتتتت
سلام
بهتون تبریک میگم اما احساس می کنم از شریعتی بت ساختین و این یعنی اشتباه
من طرفدار پروپا قرص شریعتیم اما باید بیشتر به اشتباهاتش بپردازیم تا درسی بشه واسه خورمون و این یعنی یه روشنفکره واقعی حتما بهم سر بزن
وبلاگتون خیلی قشنگه بازم ادامه بدین
تاحالا جندین بار این شعر رو خوندم ولی باز برام تازه بود.کار خوبی کردید که اینو گذاشتید.بازم به وبلاگتون سر میزنم.
و اکنون آن صدا از گلوی ما برخاسته ... از گلوی ندا... ترانه....
عظمت شریعتی به قلم چمران:
ای علی! تو مرا به خویشتن آشنا کردی. من از خود بیگانه بودم. همه ابعاد روحی و معنوی خود را نمیدانستم. تو دریچهای به سوی من باز کردی و مرا به دیدار این بوستان شورانگیز بردی و زشتیها و زیباییهای آن را به من نشان دادی.
ای علی! شاید تعجب کنی اگر بگویم که همین هفته گذشته که به محور جنگ «بنت جبیل» رفته بودم و چند روزی را در سنگرهای متقدّم «تل مسعود» در میان جنگندگان «امل» گذراندم، فقط یک کتاب با خودم بردم و آن «کویر» تو بود؛ کویر که یک عالم معنا و غنا داشت و مرا به آسمانها میبرد و ازلیّت و ابدیّت را متصل میکرد؛ کویری که در آن ندای عدم را میشنیدم، از فشار وجود میآرمیدم، به ملکوت آسمانها پرواز میکردم و در دنیای تنهایی به درجه وحدت میرسیدم؛ کویری که گوهر وجود مرا، لخت و عریان، در برابر آفتاب سوزان حقیقت قرار داده، میگداخت و همه ناخالصیها را دود و خاکستر میکرد و مرا در قربانگاه عشق، فدای پروردگار عالم مینمود...
ای علی! همراه تو به کویر میروم؛ کویر تنهایی، زیر آتش سوزان عشق، در توفانهای سهمگین تاریخ که امواج ظلم و ستم، در دریای بیانتهای محرومیت و شکنجه، بر پیکر کشتی شکسته حیات وجود ما میتازد.
ای علی گفتن چمران دل آدم رو خون میکنه
کوزه گر بدون شک از دکتر شریعتی است
شک بچه ها بخاطر این است که در بعضی جاها گفته شده از چمران است.
واقعا عالیه حتی اگه روزی 10بار بخونیش باز جالبه!
من ازتون ممنونم که همچین سایتی دارین با این مطالب قشنگ .دوست دارم چندتا از کتابای بکر دکتر رو برام معرفی کنین .با تشکر
با سلام
زن ، نیایش ، حج ، هبوط ، طرحی از یک زندگی و ....
با سلام خدمت همه دوستان
تشکر می کنم از این همه توجه و ریز بینی موضوع توسط بعضی از دوستان ./
سعی کنیم قبل از اظهار نظر در مورد اشخاص اول از انسان بودن او مطمئن شویم و بعد بنا به دین شناسی و عقاید آن نظر بدهیم./
آقای شریعتی را حداقل اروپاییان بعنوان یک استاد برجسته قبول داشتند و دارند اما با توجه به نظرات بالا بعضی دوستان در مورد ایشان کم لطفی می کنند ./
بقول آقای خمینی خواندن کتابها و مقالات ایشان علم خاص خود را می خواهد ... حال نه با قبول این نظر فقط با توجه به این گفته :
آیا این شخصیت که موشکافانه مسائل را مورد تحلیل قرار می دهد و نسل جدیدی از افکار نوین از خود به جا می گذارد قابل تامل و افتخارنیست ؟
خدایش بیامرزد
salam
webloge kheli zibai darid
manam asheghe shakhsiyate doktor hatsam
in shero ham kheli doost daram
rasty chera emailetono nazashtin.
age mailid id tono baram off bezarid
mamnon misham
dar panahe khoda movafagh bashid
این نوشته ها مثل نمک روی زخمه ایران......................... و الان سکوت ما مرگباره واسه کسی که بفهمه.........................
عالی خیلی عالی
دکتر همیشه عالی و خوب بوده
از شما ممنون و متشکرم که از این طریق مارا با افکار دکتر آشنا می کنین
در جواب شعر سوتک:
کنون باید که آن کودک ز کف سوتک رها سازد
دگر بلوا نمی باید زمان خسته ی ما را دم سوتک نمی شاید
کنون باید که مضراب سه تارش را به آرامی بلرزاند
و این نسل پریشان حال حیران را به آرامش فرا خواند...
دکتر حسن بیات
سلام
مگه خیلی مهمه که این شعر مال کیه
مهم اینه که زیباست
نگاه نکن کی میگه ببین چی میگه
براساس فتوای بسیاری از فقها
این اقا و کتابهاش ضاله هستند
سلام
به امید رسیدن به موفقیت های بزرگترو گام های بلند تر...
اگر علاقمند بودید هم به وبلاگ ما سر بزنید و هم در صورت امکام مطالب و نوشته های من و در وبلاگ ثبت کنید.
یا علی مدد
سلام این متن از دکتر شریعتی نیستا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!جدی میگم!
خیلی دوسش دارم من با شریعتی انگیزه ی زندگی رو بدست آوردم.ممنون از همتون
سلام
نوشته های دکتر شریعتی واقعا زیباست
اما این شعر از موسوی هروی .
موفق باشید عالی بود روحش شاد
با سلام
واقعا شعر قشنگ و با مفهومی ارزشمند بود
کاش منبع این شعر را مینوشتی تا کامل آن را میخواندیم
با تشکر
سلام خیلی وقتا فکر می کنم منو هم نسلام جوونیمون زودتر از اونی که فکرش رو می کنیم رو به خزون می ره دلیلش اینه که فرصت حرف زدن از ما ربوده شده زمان می ره و ما نبال فرصت هستیم زمزمه این شعر اراش فرصتهای از دست رفته منه ممنون که این شعر قرار دادید متن کاملش رو برام بفرستید یه دنیا ممنونم
خیلی حال کردم
" یادگار امیرکبیر بر پرچم کشورم! "
و ای دوست
من خداوند را در رنگ سبز دیدم
یادگار امیرکبیر بر پرچم کشورم
یادگار انقلابی شکوهمند ولی ناکام که شاهی رفت ولی ظلم شد با لباس دین ماناتر
یادگاری از هشت سال جنگ و پیشانی بند سبز و زخمهای خود و همرزمان شهیدم
یادگاری از سی سال ظلم روا رفته بر جای جای کشورم
یادگاری از شکنجه و اعدامهای هموطنان دگر اندیشم
یادگاری از رای های دزدیده شده ملتم
یادگاری از جنبش سبز مدنی مردم مظلوم وطنم
یادگاری از لباسهای سبز لجنی که از تن برآمد و شد برنگ اقیانوس سبز میهنم
و پیروزی که خداوند در قرآن داد بشارتم
و ان ینصرک الله نصرا عزیزا
فقط شریعتی//////////////////////
salam nemidunam bayad chi benevisam baratun vali qashang bud mesle baqieye sorudehash ama in sorude por az khaterast :baraye man omidvaram saye sar mohebat baratun hamishe mehrgostar bashe
نوشته هایی که از دکتر اورده بودین خیلی قشنگ بود .ممنون
bade 2sal dobare mano be yade gozashtam andakhte.
be ghole ostad HARFHAIE HAST....VA HARFAIE........
movafagh va sarboland bashe va mer30
سلام..واقعا زیباست ..ممنونم
امیدی به برگشتنم نبود وخداهم سکوت کرده بود.فراموش شده بودم.راه بود وسراسیمگی که لبخند تشنه ام باتو افطار کرد ومن جه ناگهان چه عجیب مومن شده بودم.
امیدی به برگشتنم نبود.خداهم سکوت کرده بود.فراموش شده بودم.راه بودوسراسیمگی که لبخندتشنه ام باتوافطارکرد ومن چه ناگهان چه عجیب مومن شده بودم!
سلام.من این شعرو تو کتابه فروغ خوندم.حالا متعلق به کدومشونه؟