حسین در عاشورا خون حلقوم فرزندش را در مشت می گیرد.و به آسمان ، رو به چشم های خدا ، پرتاب می کند ، که ببین ! و این قربانی را از من بپذیر !
در چنین روزگاری است که « مردن » ، برای یک مرد ، تضمین حیات یک « ملت » است.
شهادت او ، مایه بقای یک ایمان است..
گواه آن است که جنایتی بزرگ ، فریبی بزرگ ، غصب و قساوت و جور حاکم است ، شاهد اثبات حقیقتی است که انکار می شود ، نمونه وجود ارزشهایی است که پامال می گردد.
از یاد می رود و بالاخره ، اعتراض سرخی است بر حاکمیت سیاه
فریاد خشمی است بر سر سکوتی که همه حلقوم ها را بریده است.
شهادت ، « نمونه » ای است از آنکه باید باشد و « گواهی » است بر آنچه در این « زمان » خاموش و پنهان ، می گذرد
و بالاخره ، تنها شکل جهاد و تنها دلیل وجود و تنها سلاح حمله و دفاع و تنها شیوه مقاومت : « حقیقت » ، « راستی » و « عدالت » است.
در عصری و نظامی که « باطل » ، « دروغ » و « ستم » آنرا خلع سلاح کرده و همه سنگرهای آن را در هم کوفته و همه مدافعان و وفادران آن را قتل عام ، متلاشی و نابود کرده است و انسان بودن در پرتگاه انقراض و خطر مرگ همیشگی قرار گرفته است.
( حسین وارث آدم ، ص ۱۹۳ )
افسوس
سلام
بعضی <حسین وارث آدم> را یک روضه مارکسیستی نامیده اند. نظر شما چیست؟
سلام
اگر اجازه بدهید نظرم را در مطلب هفته آینده عنوان خواهم کرد.
دوست خوبم سلام:
چه قدر دوست داشتم تمام دلتنگی های این روز ها را با کسی تقسیم می کردم ،
و یا کسی بود برای گوش دادن و درد دل کردن ،
بماند که آنقدر فاصله زیاد شده که هرچه فریاد می زنم
گویا صدایم را نه تو می شنوی و نه هیچ کس دیگر
سبز باشی و پایدار
سلام
ما باید آرزوی رفتن و شهادت داشته باشیم ولی برای ماندن و زندگی کردن برنامه ریزی کنیم
واقعا بهت تبریک میگم با انتخاب موضوعات جالب از دست نوشته های دکتر شریعتی
دوست خوبم سلام
امیدوارم در راهی که انتخاب کرده ای موفق باشی واز انتقادات نیز دلسرد نگردی.
دررابطه با روزه مارکسیستی که این دوست عزیز گفته تحریفی است که از زبان شهید مطهری می گویند واز طرف کسانی است که نه شریعتی را قبول دارند و نه مطهری ودست در خون هر دوهم دارند.
عاشورا،راز زنده ماندن حقیقت است.براستی که هیچ حادثه ای اندوهبارتر از اندوه عاشورایی در رساندن مفهوم حقیقت به انسان نیست.این حقیقتی روشن است که سوزناکی غمهای عاشورا پایان ناپذیر است.اندوهباری این مصیبت از آنجاست که ناکسان تیر بر خورشیدی می افکندند که او خود نه برای خویشتن که برای همه می تابید حتی بر آنان،آنها که شمشیرهای نادانیشان را بر شعاع نورهای او می کشیدند.
نکته ها در کلام حسین بن علی(ع) به هنگام عزیمت رفته است.حسین به نیکویی تمام می بیند که حق بازیچه میدان سیاست بازان و منافقان زمان شده است،دین ابزار قدرت و اراده تسلط افرادی شده است که هیچ نسبتی با حقیقت آن ندارند.نکته زیبا در قیام حسین این بود که آن بزرگ، قیام عاشورا را نه برای حاکمیت خود[که براستی واجد آن بود]بلکه برای اعتلای کلمه حق آغاز کرد و به پایان رساند.او بارها با دشمن سخن گفت؛اما هرگز ذلت را نپذیرفت."هیهات من الذلة" و بارها پیام خود را قبل از شهادت بیان می کرد.
مرثیه عاشورا،مرثیه دردناک انسان است. پایندگی این سوگ به پایندگی آدمیت است.انسان در سوگ خود می نشیند تا مرثیه از دست رفتن همه کرامت را بسراید و بار دیگر چشم بگشاید و بیدار کند و بیدار بماند که همه ارزشهای انسانی از تیررس نامردی ها در امان باشد.عاشورا تذکره بزرگ اهل حقیقت است.گردش وسماعی است در حریم حرم عشقی آن چنان پاک که هیچ جنون عاشقانه ای به آن نمی رسد
سلام
تسلیت میگم محرم را!
از فنای وجود شمع است که مجلس یاران این همه پر نور است...
سلام
فقط آمدم که بگویم اگر زنده یاد آقای شریعتی هنوز زنده بود حتما جوابی برای این سوال من داشت که تا کی می خواهیم با سرگرم کردن خود با آداب و سنتهای دیرینه اعزاداری از آنچه که در اطرافمان می گذرد قافل باشیم ...من عقیده دارم که گذران زندگی گذران است و ما رهگذران هنوز در حیرت گذر استوره ای حسین (ع ) مانده ایم و این خود بی خود شده یمان هنوز یارای آن ندارد که حتی یک رهگذر شادمان از زندگی معمولی خویش باشیم ... حسین (ع) در راه خدا با شادمانی رفت و ما چرا برایش گریه می کنیم ... چرا چون مسیحیان برای رفتن مسیح بسوی خدا شاد نیستیم
سلام
ممنوم که بهم سر زدی
اگه اجازه بدین منم یه نوشته از معلم شهید اینجا میذارم که به مناسبت با این ایام هست
در عجبم از مردمی که زیر شلاق ظلم و ستم زندگی می کنند و بر حسینی می گریند که آزادانه زیست و آزادانه مرد
موفق باشی
حسین وارث آدم را عاشورای ۳ سال پیش خواندم. خوادنیست!
اما از حسین همین بس که گفت: اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید که آزادگی را در درجه ای بالاتر از دینداری قرار داد. همین سبب می شود که اگر مثل سابق مذهبی یا دیندار نباشم با حسین رابطه ای ورای این همه داشته باشم.
موفق باشید
سلام
اولین باره که وبلاگتون رو می بینم و برام خیلی جذاب بود. خواستم بدین وسیله تشکری از شما کرده باشم و این چند خط رو هم نقل کنم:
حسین یک درس بزرگتر از شهادتش به ما داداه است،وآن نیمه تمام گذاشتن حج!و به سوی شهادت رفتن است.حجی که همه اسلافش،اجدادش،جدش و پدرش برای احیای این سنت،جهاد کردند،این حج را نیمه تمام می گذارد و شهادت را انتخاب می کند،مراسم حج را به پایان نمی برد،تا به همه حج گذاران تاریخ ،نمازگزاران تاریخ،مومنان به سنت ابراهیم،بیاموزد که اگر امامت نباشد،اگر رهبری نباشد،اگر هدف نباشد،اگر حسین نباشد و اگر یزید باشد چرخیدن برگرد خانه خدا،با خانه بت، مساوی است.
در آن لحظه که حسین حج را نیمه تمام گذاشت و آهنگ کربلا کرد،کسانی که به طواف،همچنان در غیبت حسین،ادامه دادند،مساوی هستند با کسانی که در همان حال،برگرد کاخ سبز معاویه در طواف بودند.
برگرفته از کتاب حج .دکتر شریعتی
اگر شیعه علی هستی، خود تشیع مسئولیت زاست و برخلاف محب لعنتی که تازه ساخته اند که فقط احساس است و مسئولیتی نمی شناسد در اسلام و تشیع سخن از شناخت است من مات و لم یعرف امام زمان مات میته جاهلیه (هر که بمیرد و امام عصر خویش را نشناسد مرده و جاهلی مرده) شیعه به معنی پیرو است که حرکت و در پی کسی رفتن را در نفس خویش دارد و مسئول است. مسئولیت کسی را داریم که در پیش حرکت می کنیم و آن نه گفتن در مقابل هر مصلحتی است به خاطر حقیقت...
سلام
خیلی زیبا بود..مثه همه ی حرفای دیگه اش
ما دیگه داریم رفع زحمت می کنیم. یه تک پا بیا اونورا.
:)
شاد باشی
مارم دعا کن
خوشحالم که تو هم از شریعتی می نویسی.اگر به منم سری بزنی خوشحال میشم.موفق باشی .
سلام.خوشحالم با یکی دیگر از عاشقان شریعتی آشنا شدم.راستش یه پیشنهاد دارم اگر میشه یک میل به من بزنید ممنون میشم.میخوام نظر تو رو هم بدونم.اگر به وبلاگم سر زدی خوشحال میشم.
واقعا خوشا به حال ایشان که هیچگاه از ذهن ها پاک نمی شوند